88/2/4
8:55 ص
عشق هفت ثانیه دوام دارد و هوس هفت دقیقه و اندوه و بیچارگی یک عمر.
عالیترین سلاح برای مغلوب کردن دشمن خونسردی است .
برای آنکه واقعاً بتوانید شخصی را دوست بدارید باید طوری به وی عشق بورزید که گویا فردا از این جهان خواهد رف
ریشه ی تمام نزاعها سه چیزند : زر ، زن ، زمین .
محبت مظهر خداوندی ، و نفرت صفت شیطانی است
اگر سنگی پرتاب کنی دست خودت درد می گیرد .
در عشق هزار مصیبت نهفته است
بت تراشها کمتر اطاعت بت را می نمایند و کمتر با آنها هستند ، زیرا می دانند که چه ساخته اند .
زنهای زشت همیشه در عشق صمیمی هستند
پول باید متعلق به انسان باشد نه آدم متعلق به پول .
اگر می خواهی زیاد عمر کنی در جوانی پیر بشو
گذشته گذشت و آنچه می آید بر تو پوشیده است،آنچه را که در دست داری مغتنم شمر
هیچ چیز اسان تر از فریب دادن یک فرد درستکار نیست .
در عشق و خواب هیچ چیز محال نیست
کسیکه یکبار می دزدد ، همیشه خواهد دزدید
مادامی که میتوانی عشق بورزی، مگذار هیچ چیز دیگر تو را اندوهگین سازد
دست سیاه را غالباً با دستکش سفید پنهان می دارند .
اگر صبر داشته باشی به عشق احتیاجی نداری
همه کس قوم و خویش آدم ثروتمند است
عشق ، خودخواهی دو نفر است
پایان جدایی ملاقات مجدد است.
عشق و دود و سرفه را نمیتوان پنهان کرد.
طمع به همه چیز، از دست دادن همه چیز است
عشقی که توأم با حسادت باشد دروغ است.
یک مرد بزرگ عیوب مرد کوچک را نمی بیند.
دست سرد نشانه قلب گرم است
«عجله» کاری را که «احتیاط» قدغن کرده انجام می دهد.
دو چیز همیشه باید تازه باشند؛ عشق و تخم مرغ !
سه چیز را زود به زود عوض کن؛ زن، عشق و پیراهن زیر!
88/1/30
9:0 ص
معنی عشق
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
عشق واقعی هیچوقت نمی میره
این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره
"عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
"ولی عشق کامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم
"سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه
88/1/30
8:47 ص
88/1/19
6:46 ص
گویند روزی سلطان محمود غزنوی برای گردش به باغی که خارج از شهر داشت رفت . در آنجا گفت : از شعرا چه کسی همراه ماست ؟ عده ای را نام بردند . آنان را احضار کرده گفت : می خواهم از پله های عمارت که در وسط باغ است بالا روم و میل دارم شاعری برای من شعری بسراید به نحوی که وقتی در پله اول پای می گذارم مصرعی بگوید که هجو و زننده باشد و مستوجب قتل و چون در پله دوم پای نهادم مصرع دیگری بگوید که مصرع اول را به مدح تبدیل کند و اگر در این کار عاجز بماند حکم به قتل وی خواهم داد.
هیچ یک از شعرا جرات این کار را نکردند مگر اسدی طوسی که قدم پیش نهاد و قبول کرد .
تا بالای عمارت هجده پله بود .
خواهم اندر تو کنم ای بت پاکیزه خصال نظر از منظر خوی شب و روز و مه و سال
خفته باشی تو و من می زده باشم همه شب بوسه ها بر کف پای تو ولیکن به خیال
عاشقانت همه کردند چرا من نکنم بر سرکوچه تماشای قد و قامت و خال
مادرت کان کرم بود بداد از پس و پیش به فقیران لب نان و به گدایان زر و مال
رفت تا انته القصه که نتوان بکشید تیر مژگان که زدی بر دل ریشم فی الحال
وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست کاکل مشک فشان از اثر باد شمال
از تو درآرم و با دامن خود پاک کنم چکمه از پای تو ای سرو خرامان اقبال
یاد داری که تو را تا به سحر می کردم صد دعا از دل مجروح پریشان احوال
طوسی خسته اگر بر تو نهد منع مکن نام معشوقی و عاشق کشی و حسن و جمال