سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2

88/11/30
6:33 ص

پژوهشی در اصل و ریشه ی واژه ی «گپ»

گپ : gap – واژه ی گپ در همه ی فرهنگ های فارسی به چشم می خورد و به جز در فارسی این واژه در همه ی زبان های زنده ی هند و پاکستان و افغانستان مانند سانسکریت، اردو، هندی، مراتی، گجراتی، پشتو، سندی، بلوچی و فارسی دری افغانستان فراوان به کار می رود . نه فقط به زبان های آسیایی بلکه در زبان های اروپایی هم این واژه به صورت های گوناگون آمده است . ولی ریشه ی این واژه آریایی است .

در این جا ما نخست معنی و کاربرد آن را که در فرهنگ های گوناگون آمده است دنبال می‌کنیم تا سپس بپردازیم به ریشه ی اصلی آن:

گپ (اسم فارسی):

? – سخن بی هوده . با لفظ زدن و مشتقاتش به کار می رود. ? – در خراسان و زبان لری به معنی سخن است . ? – در زبان لری به معنی بزرگ است. (فرهنگ نظام)

گپ : به فتح گ و سکون بای پارسی (فارسی) سخن لاف و گزاف و افسانه و بسیارگویی . به معنی بزرگ و گنده و ستبر نیز آمده و گپو نیز گویند و افاده ی معنی پر گفتن می کند . گپتن (به ضم) فارسی : به معنی گفتن است زیرا که بای پارسی به « فا » تبدیل می‌ شود. ( فرهنگ آنندراج)

گپ : (به فتح گاف و بای فارسی ) کلام و سخن. به معنی گزاف نیز آمده (فرهنگ رشیدی) و در ترکی به معنی صحبت و اختلاط نیز نوشته.  (غیاث اللغات)

گپ : ?- (به فتح اول و سکون دوم ) به معنی سخن باشد و سخنان دروغ و گزاف را نیز گویند. ?– به معنی گنده و ستبر و بزرگ هم آمده است. (برهان قاطع)

گپ : (با اول مفتوح و دوم زده ) دو معنی دارد:

اول: سخنان لاف و گزاف بود که در دیوان انوری به صورت « گب » آمده است و هم او گوید :

چند گویی خواهر من پارسا است / گب مزن گرد حدیث او مگرد

نفس من برتر از آنست که مجروح شود / خاصه از گب زدن بیهده ی بی بصران (دیوان انوری ?/6?? و ???)

مولوی معنوی فرماید :

چون زن صوفی تو خاین بوده‌ای / دام مکر اندر دغا بکشوده ای

که زهر ناشسته رویی گپ زنی / شرم داری از خدای خویش نی

حکیم سنایی غزنوی فرماید :

هر کجا زلف ایازی دید خواهی در جهان / عشق بر محمود بینی گپ زدن بر عنصری

دوم: به معنی بزرگ و گنده آمده:

گپتن (با اول مضموم) به معنی گفتن است. (فرهنگ جهانگیری)

{ باید گفته شود که بیش تر فرهنگ نویسان همین مثال های شعری از انوری و مولوی و سنایی را آورده اند و غیر از این ها بیت دیگری در فرهنگ ها دیده نشده است }  .

گپ : gap  (اسم فارسی) ?- سخن و گفتار و سخن هرزه و گزاف و سخن دروغ و بی هوده و قیل و قال و خبر و شهرت دروغ . ?– گنده و کلان و بزرگ و ستبر و محکم .

گپتن : goptan  ( فعل و مصدر فارسی) : گفتن و سخن کردن و حرف زدن و بیان کردن.

گپ شپ : gap sap  (اسم فارسی) : سخن بی هوده و بی معنی و سخن لاطایل. فرهنگ نفیسی، (لغت نامه دهخدا)

گپ : (گالته) : شوخی (فارسی)

گپ : ( گنگل ) : شوخی – گزاف – مزاح – لعب. (فرهنگ مردوخ کردی)

گپ : سخن لاف و گزاف – افسانه – پرگویی .

گپتن : =  گفتن (فرهنگ کاتوزیان)

گپ (خراسان) و (لرستان) =  سخن – اشکاشمی گپ.  گیلگی = گپ زنن (سخن گفتن ) تهران = گب ( سخن – گفتگو ) (حاشیه ی برهان قاطع از دکتر معین )

گپ  ?– به معنی بزرگ است و غالبن رییس و بزرگ  (دزدان را)،  ( حسن گپ ) گویند و یا گویند (وقتی که گپ شد) یعنی موقعی که بزرگ شد . فعل آن « گپ شدن»  گپ تر یعنی بزرگ تر .

?– حرف و صحبت را گویند مثلن: «گپ زد» یعنی حرف زد و صحبت کرد . فعل آن « گپ زدن» است. (واژه ها و مثل های شیرازی و کازرونی گردآورنده علی نقی بهروزی، برگ ???)

گپ : سخن لاف و گزاف و افسانه و پر گویی .

گپ زدن : لاف و بیهوده سراییدن .

گپتن : بر وزن و معنی گفتن است .

گپو : گپ .

گپیدن : گفتن و گپ زدن  (فرهنگ نوبهار اثر محمد علی تبریزی خیابانی)

این گردآوری از فرهنگ های فارسی بود. در همه ی آن ها یکنواخت نوشته شده است جز فرهنگ نوبهار که در آن واژه ی  گپو که شاید از فرهنگ آنندراج گرفته شده و واژه ی گپیدن که فعل و مصدر باشد تازه آمده است . اکنون می پردازم به زبان های دیگر و پس از آن ریشه ای را که در فارسی باستان آمده نقل می‌کنیم . پس در زیر استخراجی از زبان فارسی دری افغانستان است و می‌بینیم که این واژه ی « گپ» در آن زبان به چه شکلی به کار می رود و اگرچه در معنای آن تفاوت چندانی ندارد ولی با کلمه ها و اصطلاح های گوناگون به کار رفته است:

گپ : سخن و کلام .

از گپ ماندن : کنایه ، به حالت نزع بودن .

به گپ آمدن : به سخن آمدن

به گپ کسی کردن :

به گپ کسی شدن : برای فکر کسی کار کردن

بی گپ و سخن : کنایه ی بی سبب و بی دلیل

سر گپ آمدن : کنایه ، بالای مقصد آمدن .

کسی را به گپ گرفتن : کسی را برای مقصدی به سخن مشغول کردن .

کسی را سر گپ آوردن : کسی را بالای مقصد آوردن .

گپ از گپ برآمدن : کنایه ، موقع از دست رفتن .

گپ از گپ خیستن ( xestan  ) از سخن ، سخن دیگر پیدا شدن .

گپ بد : سخن زشت .

گپ پهلودار : سخن طنزآمیز و نیش دار .

گپ بیراه : سخن غیر حسابی .

گپ پخته :

گپ جان دار : سخن سنجیده و معقول

گپ خام : سخن پوچ و بی معنی

گپ خیستن ( gap xestan  ) کنایه ، فتنه برپا شدن .

گپ راه : سخن حسابی .

گپ رس : ( gap ras  ) سخن فهم – نکته سنج .

گپ رو : کسی که به حرف دیگری عمل کند .

گپ زدن : سخن گفتن .

گپ ساختن : تهمت بستن .

گپ ساز : تهمت گر .

گپ شنو : ?– کسی که سخن کسی را می‌پذیرد. ? – کسی که به سخن دیگری عمل کند .

گپ کسی را کشیدن : سخن کسی را تحمل کردن .

گپ کشیدن : برای کسی حرف درست کردن .

گپ گرفتن : سخن از دهن کسی گرفتن – میان حرف کسی آمدن .

گپ گوی : مرادف ( گپ ساز ) است .

گپ گیر : ?– زرنگ و تیز هوش ? – ناقد

گپ گیرک : سخن چین و نمام .

گپ مفت : کلام بی معنی

گپ نر : سخن صاف و بی آلایش مثال: گپ نر کره ندارد.

گپوک : پر گوی – کسی که بسیار حرف می زند .

گپ هوایی : سخن پوچ و بی معنی. (از «لغات عامیانه فارسی افغانستان» تألیف عبدالله افغانی نویس)

اکنون ببینیم که واژه ی گپ در زبان های پنجابی و اردو به چه صورت به کار می رود:

در پنجابی :

گپ : سخن فضول و بی هوده و دروغ بیش تر به معنی دروغبه کار می رود.

گپ چهدنا (با دال هندی) gap chadna  حرف دروغ گفتن و سخن بی معنی و گپ زدن .

گپ مارانا gap marna  بی معنی.

گپان  (با نوع غنه) gappan  جمع گپ .

گپنا و کپنا gapna – kapna   : گپ زدن .

گپو gappu   دروغ گو – کسی که حرف بسیار و بی معنی می گوید .

گپی gappi  دروغ گو – کسی که حرف بسیار و بی معنی می گوید .

گپ شپ : ?- سخن بی هوده – دروغبانی ? – صحبت دوستانه، دوستی .

گپ شپ هونا : دوست بودن،  رفیق شدن، دوستی .

و اکنون در اردو :

گپ : به معنی سخن پوچ و بی هوده و بی معنی و هرزه و دروغ .

گپ ارانا : (با رای هندی) gap orana  : سخن دروغ میان مردم پراگندن .

گپ هانکنا :   gap hankna  : دروغ و حرف بی معنی گفتن

گپ مارنا :  gap marna  : گپ زدن

گپین : (بانون غنه در آخر) gappen  : جمع گپ – گپ ها .

گپین ارانا : (با رای هندی ) orana  دروغ گفتن و میان مردم پراکندن .

گپین هانکنا : گپ زدن ولی در صورت جمع رایج است .

گپ باز : دروغ گو، پر حرف، حراف .

گپ بازی : صحبت دوستانه میان دوستان برای تفریح و وقت گذرانی .

گپ شپ : ?- صحبت دروغی.  ? – صحبت دوستانه، دوستی و آشنایی .

گپ شپ کرنا :صحبت کرنا – حرف زدن .

گپ شپ هونا : صحبت شدن میان دوستان برای تفریح

گپ گپورا : (با رای هندی) gap gapora  : شلوغ ، زیاد حرفی .

گپی ( gappi  ) :  کسی که گپ زند و حرف های او وزن نداشته باشد و میان مردم به دروغ گو معروف باشد .


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
دوستان
 
گروه آمادگی دفاعی سراوان آموزش کامپیوتر گروههای آموزشی سراوان گروه زیست شناسی سراوان سازمان آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان مدیریت آموزش و پرورش سراوان گروه ریاضی سراوان گروه ادبیات فارسی دامغان گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی ناحیه 2 اصفهان گروه ادبیات فارسی محمود آباد پیشرفت برای همه بانک سوالات امتحانی معرفی رایگان کتابهای فارسی صد ها عنوان کتاب رایگان گروه ادبیات شهرستان مبارکه انواع ادبی ( ادبیات ) مدرسه اینترنتی تبیان دانلود کتب رشته ی ادبیات اسلایدهای آموزشی پیام نور- ادبیات ادبیات فارسی (1) – سال اول متوسطه دروس ادبیات ( کارشناسی ، ارشد ، دکتری ) لغت نامه دهخدا دکتر محمد عثمان حسین بر آموزش انگلیسی سوال امتحانی،طرح درس ،بانک مقالات،آموزش دروس سازمان سنجش و آموزش کشور کارشناسی گروههای آموزشی استات اصفهان ( نمونه سوالات امتحانات نها اداره کل سنجش و ارزشیابی تحصیلی نمونه سوالات درس های زیست شناسی اول تا پیش دانشگاهی بزرگترین مرکز آرشیو ترانه های بلوچی گزینه دو دانشگاه پیام نور گروه درسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد سراوان مجلات رشد تخصصی زبان و ادبیات فارسی دیوان حافظ به همراه شرح و قرائت غزلیات اداره کل چاپ و توزیع کتب درسی معاونت فناوری و ارتباطات سازمان دفتر تالیف و برنامه ریزی درسی دفتر تالیف آموزش های فنی و حرفه ای - کاردانش شرح متون نظم ونثر کتاب های درسی زبان وادبیات ف شبکه آموزش صدا و سیما گروه زبان و ادبیات عرب سراوان

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ