88/2/4
8:58 ص
به نام خدا
ذکر چند نکته درباره ی تکیه ی فعل ها:( به نقل از کتاب تاریخ زبان فارسی،جلد یک)
1- ماضی ساده؛ جز در ساخت سوم شخص مفرد که هجای پایانی آن تکیه دارد، تکیه ی دیگر ساخت ها روی هجای ما قبل آخر است: رفتم – دانستی.
اگر((ب)) تاکید بر سر فعل درآید، در این حال در هر شش ساخت، تکیه روی ((ب)) قرار می گیرد: بگفت – بدانستم .
2- در ماضی استمراری، تکیه ی روی ((می)) واقع می شود.می آمد
3- در ماضی نقلی، در تمام ساخت ها تکیه روی هجای آخر جز فعل اصلی (صفت مفعولی) قرار دارد: رفته ام .
4- در ماضی بعید، دو تکیه وجود دارد: یکی روی هجای آخر صفت مفعولی و دیگر روی اول فعل معین ((بود)): رفته بودم .
5- فعل مضارع اگر بدون پیشوند ((می)) یا ((ب)) به کار رود، تکیه روی هجای آخر آن است و اگر با پیشوند های یاد شده همراه باشد، تکیه روی پیشوند ها قرار می گیرد: روم- بروم- می روم .
6- فعل مستقبل، دو تکیه دارد: یکی روی هجای آخر واژه ی ((خواهم)) و دیگری روی هجای آخر فعل اصلی: خواهم دانست .
7- در امر و نهی، تکیه روی هجای اول یعنی پیشوند ((ب)) یا ((نَ)) یا ((مَ)) است: برو- نرو- مرو .
نکته ی (1): تکیه ی حاصل مصدر ها- که اسم هستند- در هجای پایانی است؛
حال اگر تکیه را به هجای اول منتقل کنیم، اسم به یک جمله ی اسنادی تبدیل می شود: خوبی= خوب هستی .
نکته ی (2): برخی از کاربرد های یاد شده به دستور تاریخی مربوط است؛ مثل تکیه ی ((ب)) تاکید و ((مَ)) نهی .
نکته ی (3): هر نوع پیشوندی به فعل افزوده شود، تکیه ی فعل را به خود اختصاص خواهد داد:
((او سخن مرا دریافت.)) ((استاد زرین کوب در گذشت.))