88/8/20
7:15 ع
ادامه تاملی در مفهوم چند بیت کتاب ادبیات فارسی عمومی ( پیش دانشگاهی )
باسمه تعالی
الف )در رباعی صفحه 68
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است گویی زلب فرشته خویی رسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی کان سبزه زخاک لاله رویی رسته است
در بیت اول سبزه کنار جوی به خط سبز کنار لب تشبیه شده است که در گذشته نشان زیبایی بوده است نزاری قهستانی گوید:
خط سبزه ش نگرید آمده بر گرد لبش
اینک آن خضر کزین چشمه ی حیوان برخاست
بعضی از همکاران به تبعیت از کتابهای مکمل درسی خاک لاله رورا در مصرع چهارم به دو معنی حمل می کنند (خاکی که لاله می روید-خاک انسان زیبا)که ظاهرا نمی تواند درست با شد چون با تفکر خیام که عبرت پذیری و تامل و تدبردر مرگ باشد سازگار نیست. وهمان خاک انسان زیبا معنی می دهد یعنی انسان زیبا معنی می دهد یعنی انسان زیبا که مرده و خاک شد سعدی می گوید:
آهسته رو که بر سر بسیار مردم است این جرم خاک را که تو امروز بر سری
ب) در رباعی صفحه 70
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت با زخم نشان سر افرازی نگرفت
زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
در بیت اول درنشان ایهام تناسب وجود درد و نشان به معنی مدال است که با زخم که خود نشانی است مراعات نظیر دارد.
در درس پرورده گویی ص 74
اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه
زبان در کش ای مرد بسیار دان که فردا قلم نیست بر بی زبان
به نظر می رسد دو بیت موقوف المعانی باشند یعنی اگر چون کوه گوشه ای گیری سرت به آسمان برسد زبان در کش...
اگر این گونه نباشد ارتباط معنایی دوبیت ضعیف می گردد و در ضمن کوه به جهت گوشه گیری ذاتا و به خودی خود سرش به آسمان می رسد این هم نظری است.
صفحه 79 عبارت "گلگونه مردان خون ایشان است ظاهرا معنی آن این است زیور و زینت مردان راه حق شهادت آنهاست.
درابتدای درس حلاج قتیل الله به مفهوم شهید عشق است چون ما دو نوع شهادت داریم یکی که در جنگ با دشمن می میرد و دوم که در راه عشق و رسیدن به معشوق می میرد.
رباعی :
غازی به ره شهادت اندرتک و پوست غافل که شهید عشق بالاتر از اوست
در روز قیامت این بدان کی ماند کاین کشته ی دشمن است و آن کشته دوست
در مسمط منوچهری دامغانی صفحه 92 بیت :
چوک ز شاخ درخت خویشتن آویخته زاغ سیه بر دوبال غالیه آمیخته
معنی و مفهوم مصرع دوم چنین می با شد "زاغ به سبب گشت و گذار در باغ و بوستان به جهت فرارسیدن فصل بهار خوشبو شده است "حتی زاغ که مظهر فصل سرد زمستان است
بعضی از همکاران بر این عقیده اند که زاغ به پرهای خود غالیه سیاه زده است و رنگ سیاه او بهمین جهت است که البته غلط می باشد چون زاغ به خودی خود سیاه است در صورت قبول این معنی حشو قبیح در بیت نمودار می گردد .
88/8/20
7:8 ع
تاملی در مفهوم چند بیت کتاب ادبیات فارسی عمومی ( پیش دانشگاهی )
الف – رباعی :
حسنت به ازل نظرچودرکارم کرد بـنـمود جمـــال وعـــاشــق زارم کــرد
مـن خفتــه بـدم به نـاز درکتم عدم حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
به قدیم بودن عشق اشاره دارد عراقی در غزلی دیگر می گوید :
عشــق شوری در نهـاد مـا نهـاد جـان مـا را در کـف ســودا نهـاد
شـور وغوغـایی برآمد از جهــان حسن او چون دست در یغما نهاد
چون در آن غوغا عراقی را بدید نـام او سـر دفـتـر غـوغــا نهـاد
وقدیم بودن عشق درونمایه ای است که اکثر عرفا بدان پرداخته اند
احمد غزالی می گوید:
اصل عشق از قدم قدم رود
سعدی می گوید:
همه عمربرندارم سر از این خمار مستی / که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
مولانا می گوید:
پیشتر از خلقت انگور ها خورده می ها ونموده شورها
وگویا این رباعی هیچ ارتباطی با مفهوم درس نیایش ندارد
ب- در بیت :
بگفتا گر کند چشم تو را ریش بگفت این چشم دیگر دارمش پیش
(ص45)کتاب پیش دانشگاهی که ظاهرا مفهوم آن چنین است :
اگر درفراق او چندان گریه کنی که از گریه فراوان چشم سر تو کور گردد چه خواهی کرد ؟ خسرو می گوید
چشم دیگر(چشم دل) را تقدیم او می کنم
وگرنه آن مفهوم ظاهر آبکی است وبا هنر سخن سرایی نظامی سازگار نیست
ج- در بیت :
چو شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید وبه عیوق بر شدم
( ص 50) به نظر می رسد در واژه "مهر" ایهام وجود دارد نه ایهام تناسب یعنی ارجاع( مهر) به مشبه به معنی "عشق" وبه مشبه به (شبنم) به معنی خورشید است واینگونه ایهام در سعدی سابقه دارد سعدی در بیتی می گوید:
مثال: راکب دریاست حال کشته ی عشق به ترک بار بگفتند وخویشتن رستند
ارجاع واژه(بار)به( راکب دریا ) معنی بار واثاثیه وبه(کشته عشق)به معنی تعلقات است در حقیقت گونه ای از استخدام است
د- دربیت :
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
مصرع اول ودم با توجه به شبکه پیچیده ایهام که معهود ذهن همکاران واستادان است یک مفهوم دارد اکسیر عشق روی سرخ ( مس ) را زر (زرد) کرد جدای از ایهام تناسب که در روی وجود دارد محض اطلاع این ایهام در حافظ هم بکار رفته است
ازکیمیای مهر تو زرگشت روی من / آری به یمن لطف شما خاک زر می شود
گروه ادبیات سراوان
ادامه دارد.......